با سلام.مادر من به عنوان نیروی خدماتی مدرسه در حدود ۲۰سال در مدارس شهرستان جویبار مشغول به کار بود.که در سال۹۴ آموزش و پرورش او و چند نفر دیگر از همکاران مادرم را از کار اخراج کرد.که همگی آنها با شکایت به اداره کار موفق به محکومیت اداره آموزش و پرورش شدن.که در اینجا آموزش و پرورش با شکایت بر علیه رای اداره کار در دادگاه عمومی موفق به شکستن رای اداره کار گردید.که همگی این افراد با تجدید نظرخواهی از رای دادگاه عمومی در دادگاه تجدید نظر،بعضی از آنها توانستند رای بدوی را باطل کرده و همان رای اداره کار را در اجرای احکام دادگستری اجرا گذاشته و به حق وحقوق خود از جمله حقوق معوق سالهای گذشته و عدم پرداخت حق بیمه رسیدند.
و بعضی از این افراد از جمله مادرم چون پرونده ایشان در شعبه دیگری از دادگاه تجدید نظر در جریان بود بر خلاف پرونده های دیگر قاضی با این استناد که چون شما حقوق خود را از انجمن می گرفتید پس نیروی آموزش و پرورش نیستید رای دادگاه بدوی را تایید کرد .در صورتیکه طبق قانون اداره کار اگر میان کسی که حقوق کارگر را میدهد و کسی که کارگر زیر نظر و دستورات او مشغول به فعالیت است اختلافی باشد.آن کس که کارگر زیر نظر اوست کارفرمای وی محسوب میشود که در اینجا آموزش و پرورش کارفرما محسوب می شود.
در ضمن طبق ماده ۱۰آیین دادرسی مدنی تمامی شکایات در حدود وظایف دادگاه عمومی است ،مگر اینکه قانونگذار دادگاه دیگری انتخاب کرده باشد که در این مورد هم قانونگذار اداره کار را برای دعوای کارگری مشخص کرده و دادگاه عمومی صلاحیت بررسی پرونده را نداشته.و اگر هم صلاحیت داشت باید طبق قانون میگفت براساس کدام ماده قانونی صلاحیت دخالت در پرونده را داشت.
نکته جالب این است که شکایت مادرم بر علیه آموزش و پرورش در مورد عدم بیمه کردن طی این چند سال که اداره کار رای به محکومیت آموزش و پرورش را صادر کرده بود در شعبه۱۴ تجدید نظر با استدلالی که در بالا گفتم رد شد و رای دیگر اداره کار که به محکومیت آموزش و پرورش به پرداخت مبلغ ۴۰میلیون تومان بابت حقوق سالهای گذشته را صادر کرده بود در شعبه ۱۵ تجدیدنظر همان رای اداره کار تایید شد و این شعبه گفته بود ما حق دخالت در رای اداره کار را نداریم.
الان شعبه ۱۴میگوید شما نیروی آموزش وپرورش نیستید و شعبه۱۵میگوید شما نیروی آموزش و پرورش هستید